عالىترين نمونه هنرى هخامنشيان در تاريخ هنر اين سرزمين ، همانا معمارى شگفت آور اين دوره است . هنرمندان بزرگ دوره هخامنشى در مراكز حكومت و پايتختها مانند پاسارگاد ، شوش ، همدان و تخت جمشيد كاخهاى بزرگ و زيبايى بنا كردهاند كه پس از گذشت 25 قرن هنوز بقاياى آنها محكم و استوار برجاى مانده است. ستونها و سرستونهاى باقى مانده از دوره هخامنشى نمونه آشكارى است از هنر معمارى و حجارى در اين دوره. سرستونها غالباً به شكل مجسمه شير ، اسب ، گاو و عقاب و جانوران تركيبى مانند سر انسان ، تن گاو و بال عقاب و گوش گاو است . شيارهاى ستونها ، بلندى و زيبايى چشمگيرى به آنها مىبخشند. مهمترين آثار ساختمانى اين دوران ، شامل كاخها ، آرامگاهها و آتشگاههاست.
مجموعه كاخهاى پاسارگاد به سال 550 پيش از ميلاد به دستور كوروش احداث شد. اين كاخها به نامهاى كاخ پذيرايى يا بارعام ، كاخ اختصاصى و كاخ شرقى مشهورند و هر يك با ابعادى وسيع و برسكويى سنگى بنا شدهاند. كاخ شرقى كه به نام « دروازه پاسارگاد » نيز ناميده مىشود ، داراى تالار مركزى است و هشت ستون مرتفع در دو رديف ، سقف چوبى آن را نگاه مىداشته است. از درگاه شمال شرقى اين كاخ ، تنها يك جرز يا پايه سنگى باقى مانده كه بر آن نقش برجسته معروف « انسان چهار بال » حجارى شده است. شايد اين نقش كهن ترين اثر حجارى در اثر مرور زمان و تأثير عوامل طبيعى ، ظرافت و تجسم و برجستگى اوليه خود را از دست داده و از آن همه تزيينات و گل و حاشيه و ريزه كارىها كه بر جامه و بال و تاج كار شده ، جز شبهى پيش نمانده است.
آدمى كه دستهاى او به حال نياز و دعا بلند است و دسته چوبى ، شايد « برسم » ، به دست دارد؛ بر تارك سر او چيزى شبيه به شاخ ديده مىشود و در روى آن سه گل مخروطى شكل شبيه به تاج نمايان است. اينها بيشتر از نشانههاى مصرى تركيب يافتهاند. برخى از مورخان اين نقش برجسته را از آن كوروش كبير مىدانند. پس از پاسارگاد ، زيباترين آثار حجارى هخامنشيان را در بيستون كرمانشاه مىتوان ديد. در زمانى كه پاسارگاد نخستين پايتخت هخامنشيان همچنان آباد بود ، داريوش هخامنشى تصميم گرفت شوش را پايتخت خود قرار دهد و در آنجا دست به كار ساخت كاخ شاهى شد. با توجه به اقليم اين منطقه ، بيشتر مصالح ساختمانى آن از خشت و آجر تهيه شده است . بنابر لوحهاى كه از گفتههاى خود داريوش در شوش كشف شده ، در بناى قصر او هنرمندان بابلى ، مادى ، ليدى و مصرى خدمت مىكردهاند و مصالح ساختمانى از فواصل دوردست به شوش آورده مىشده است. در عمليات حفارى ، تعداد زيادى آجرهاى لعابدار كشف شده كه بيشتر به كاخ آپاداناى شوش مربوط است. با اين آجرهاى لعابدار رنگين ديوارها را به صورت « پانل » تزيين مىكردند. نقوش اين آجرهاى لعابدار يا كاشى عبارتند از : سربازان جاويدان يا نگهبانان شوش در لباسهاى رنگين و درخشان ، و مجموعه اى از جانوران مثل رديف شيرها ، گاوها ، اسبها و جانوران تركيبى كه از تالار آپادانا به دست آمدهاند.
مجموعه كاخهاى صُفه تخت جمشيد در زمان داريوش هخامنشى در مجاور و دامنه كوه رحمت در منطقه فارس بنا نهاده شد. تخت جمشيد يا به گفته يونانيان « پرسپوليس » يكى از بزرگترين و وسيع ترين بناهايى است كه در سراسر معمارى آن ، نوآورى و « ابداع » ديده مىشود. در تكميل اين بناى عظيم بيشتر شاهان هخامنشى پس از داريوش به گونهاى دخالت داشته اند. كاوشها و خاكبردارى تخت جمشيد كه ازسال 1887م. آغاز شد، بقاياى چندين كاخ در اين صُفه عظيم به دست آمد: كاخ آپادانا يا كاخ بارعام كه مخصوص پذيرايى ميهمانان بوده است. الواح طلا و نقره مكشوف در گوشههاى تالار اين كاخ ، نشان مىدهد كه سازنده اين كاخ داريوش اول است . كاخ صدستون كه به شكل مربع در بخش شمالى تخت جمشيد واقع شده و داراى صد ستون بوده است. كاخ سه دروازه يا اتاق شورا كه سه درگاه بزرگ داشت و اكنون در وسط صفه تخت جمشيد جاى دارد . كاخ تچر يا كاخ زمستانى داريوش، از زيباترين ، محكمترين كاخهاى تخت جمشيد است . برخلاف ساختمانهاى ديگر تخت جمشيد كاخ تچر رو به جنوب است.
كاخ هديش يا كاخ خشايارشاه ، داراى يك تالار مركزى مربع با 36 ستون و يك ايوان ستوندار با دو رديف شش ستونى در مقابل آن. از آنجا كه ساقه ستونها از چوب بوده، از ميان رفته و فقط ته ستونها باقى مانده است . كاخ خزانه ، كه به شكل مربع مستطيل است و چند تالار ستوندار دارد و سقف آن بر ستونهاى چوبى قرار داشته است . اين كاخ در جنوب شرقى صفه ساخته شده است.
در صفه تخت جمشيد علاوه بر كاخ ها ، مجموعه ساختمان هاى ديگرى با نامهاى سربازخانه ، ساخلو و تعداد بسيارى اتاق در كنار هم قرار گرفته كه احتمالاً براى محافظان و نگهدارى اشياء بوده است . طول و عرض اين صفه عظيم 300×450 متر است و ارتفاع آن در همه نقاط يكسان نيست. در برخى جاها هشت متر و در بلندترين جا هجده متر از كف اختلاف دارد. در اطراف تختگاه يك ديوار ، از جنس سنگ آهك ، برج و بارو كشيده شده بود كه با كمال دقت تراشيده و روى هم قرار داده بودند. براى ميان اين تخته سنگها از « ملات » استفاده نشده است و با قطعههايى از آهن به يكديگر متصل شدهاند. براى رفتن به روى تختگاه يا صفه تخت جمشيد بايد از پلههاى بسيار بالا رفت: حدود 110 پله در دو رديف موازى هم بلندى هر رديف نزديك به سى سانتىمتر است با پهناى عريضى بدين سبب رفت و آمد بسيار آسان صورت مىگرفته است.
يكى از زيبايىهاى تخت جمشيد ، نقش برجستههاى آنجاست. در اين پايتخت تشريفاتى و جايگاه ديدارهاى رسمى يا محل برگزارى جشن نوروزگان ، هنرهاى مصور باشكوهى نقش زده شده است . در مناظر نقش شده، هرگز از جنگ و پيروزى تصويرى در ميان نيست ، بلكه نقش برجستهها ، نمايشگر فرمانبردارى همه اقوام ايرانى است.
در حجارى تخت جمشيد نقشهاى سواره و زن ديده نمىشود . نمايندگان ملل مختلف ، بهترين محصول ايالت خود را براى شاه هديه مىآوردند. در چهرهها خشم ، خوشحالى ، شادى يا حتى بى تفاوتى آشكار نيست : همه بر يك حالند . نقوش گاه در سه رديف بر روى هم قرار دارند و فاصله ميان رديفها با يك نوار نقشهاى حاشيه از يكديگر جدا شدهاند. نقش گل دوازده پر روزت (گل بابونه) و پالمت (نخل تزييني) و درخت سرو در بين حجارىها ، از همه چشمگيرتر است. درباره اين نقوش برجسته و حجارىها و پيكرههاى ورودىها (اسفنكسها) در معمارى تخت جمشيد جدا از بيان نيرومند و توانايى استادكاران ، مىتوان گفت اين نقوش به عنوان پيام براى آيندگان نقش شدهاند و نقش برجسته در خدمت معمارى قرار گرفته است . يكى از مهم ترين نقوش برجسته هخامنشيان كتيبه بيستون در نزديكى كرمانشاه است. در اين كتيبه داريوش شرح وقايع اوايل سلطنت خود و سركوبى ياغيان را به وضوح گزارش مىدهد. پيكره داريوش به همراه دوازده نفر در يك رديف نقش شد ، و داريوش از همه بزرگتر است.
|