ترانه : در مآخذ قديم مربوط به زبان فارسى ، دو بيتيها ( ترانهها ) و اشعارى كه به گويشهاى محلى ايران و با آهنگ خاصى سروده شدهاند را « فهلويات » ناميدهاند و كلمه « فلهويات » جمع « فلهوى » و معرّب پهلوى است . « فهلويات » عبارت از اشعار و دوبيتيهايى است كه منسوب به شهرهاى فلّه يا پهله يعنى قسمتى از شهرهاى بخش مركزى و شمال و غرب ايران بوده است كه احتمالاً گويش آنها پهلوى يا با آن زبان خويشاوند بوده است .
ترانهها ، دههجايى و شامل دو مصراعاند و هر جا مصراع نيز به دو جزء پنج هجايى بخش مىشود و وقف هميشه و در همه حال ، پس از هجاى پنجم يعنى در وسط مصراع است . دوبيتيها ، چهار بيتيها ( در كرمان ) ، با ياتيها ( در آذربايجان ) ، شروه و شلوه ( در بوشهر ) ، فريادها ( در خراسان ) ، بن و يا « بند » ( در مازندران ) رايج است . ترانههاى عاميانه از نظر تقسيم بندى موضوعى به دستههايى تقسيم مىشوند كه عبارتند از :
1. ترانههاى بازى : مثل « اتل ، متل ، توتوله » . اين بازى در شهرهاى مختلف ايران با روايات گوناگون اجرا مى شود .
2. ترانههاى شادى و سرور : اين ترانهها كه به ويژه ، در مجالس سرور و نشاط خوانده مىشود ، حاوى مضمونهاى گوناگون طنز و انتقاد اجتماعى و فردى هستند .
3. ترانههاى نوروزى : از مشهورترين ترانههاى شادى و سرور ؛ ترانهها و اشعارى است كه در آستانه فرا رسيدن نوروز مىخوانند . خوانندگان اين ترانهها را « حاجى فيروز » مىگفتهاند ، در دهههاى اخير « آتش افروز » مىخوانند .
4. ترانههاى دعا و نياز : گونه ديگرى از ترانههاى عاميانه ، حالت دعا و استغاثه دارد . محتواى اين ترانهها ، از باورهايى شامل اين جنبههاست : براى خواستن چيزي، مانندِ « خورشيد خانم آفتاب كن » ؛ براى شفاى بيمارى ، دعا براى دفع دشمن : « اسپَند و اسپندونه » .
5. عاشقانهها : اين ترانهها در زمينه عواطف عاشقانه است و بيانگر احساسات و عواطف انسانى در قبال حوادث زندگى .
6. ترانههايى كه هنگام كار خوانده مىشوند و دامنه وسيعى دارند . نمونههاى فراوانى از آنها در ميان كارگران كشاورزى ( شاليكاران و وجينكاران شمال ) رايج است . اين گونه آواها ، فضاى كار را از يكنواختى و جمود نجات مىبخشد و خستگى و رنج توانفرساى كار را تسكين مىدهد .
7. ترانههاى لالايى و نوازش : اين دسته از ترانهها را غالباً مادر ، براى خواباندن كودك مىخواند و در واقع زمزمه مىكند . اين گونه ترانهها مشهورترين نوع است و روايات گوناگونى از آنها وجود دارد .
8. كوچه باغىها : به ترانههاى عاميانه بايد كوچه باغى را نيز افزود . « كوچه باغى » ، غزلوارههاى عاميانه براى خواندن در پردههاى دستگاههاى موسيقى ايران است . اين اشعار كه ساخته خود مردم است ، گاه صورت مسخ شده اشعار ادبى است .
9. حكايت : شاخهاى از قصههاى ادب فارسى را حكايات تشكيل مىدهد . مهمترين مشخصه آن ، كوتاهى و ايجازى است كه در مجموعه آنها به چشم مىخورد . پارهاى از اين حكايتها ، حاصل تجربههاى خصوصى نويسندگان آنهاست و برخى ديگر جنبه خيالى دارد . نوع برجسته حكايتهاى كوتاه فارسى را مىتوان در آثار منثور عبيد زاكانى جستجو كرد كه از ديدگاه طنز نويسى ايجاز ، در سرد حد اعلاى زيبايى و كمال است .
10. متلها : متلها قصههاى كوتاهى هستند با مضامينى لطيف و سرگرم كننده و آموزنده ، كه همه يا بخشى از آن معمولاً به صورت شعر يا نثر مُقَفّى يا شبيه بحر طويل است . قهرمان متلهاى ايرانى بيشتر جانوران هستند و گاهى هم انسان و ديگر مظاهر طبيعت ، مانند متلهاى : خاله سوسكه ، كك به تنور ، نداشت و نداشت .
11. چيستان : در گذشته طرح چيستان در مجالس خانوادگى، به ويژه در شبهاى زمستان يكى از سرگرميهاى شيرين مردم بود و در ميان نوجوانان و جوانان مشتاقان بسيار داشت . طرح چيستان مانند مسابقههاى هوش آزمايى بود كه در روزگار ما يكى از برنامههاى مهم صدا و سيماست . اين مسابقهها ، علاقهمندان بسيارى در ميان دانش آموزان و دانشجويان و جوانان ديگر دارد .
در گذشتهها ، افراد خانوادهها كه شبها دور هم جمع مىشدند ، ضمن صرف « شب چره » كه عبارت بود از : تخم كدو ، تخم هندوانه ، مغز گردو و كشمش ، حلوا جزوى ، برگه هلو و زردآلو، نخود برشته و كشمش ، مغز بادام ، فندق و ميوه از قبيل سيب ، انگور و هندوانه ، خربزه زمستانى ، يكى از افرادى كه در طرح چيستان ، چيره بود ، چيستانهاى جالبى مطرح مىكرد . كشف برخى از اين معماها گاه ساعتها طوى مىكشيد و اگر كسى موفق به حل معما مىشد ، او را تحسين مىكردند و بدين گونه شب را به خوش مىگذرانيدند .
|