خوشنويسى به عنوان يك هنر مشترك همواره مورد توجه ملل مسلمان بوده است . مسلمانان به مناسبت حرمتى كه قرآن كريم براى خط و كتابت قائل شده است. اين هنر را به ديده احترام نگريستهاند و هنرمندان خوش نويس برخلاف بسيارى به هنر خود مباهى بودهاند. به همين سبب ، نام خوش نويسان برخلاف بسيارى از هنرمندان ديگر شاخههاى هنر يا در متون گذشته و يا در آثارشان بر جا ماند، و جاودان شده است. اين جاودانگى را آنان بيشتر مديون كتابت قرآن كريمند كه نسخههاى قديمى آن در شمار كهنترين آثار مكتوب بازمانده تمدن اسلامى و ميراث گرانقدر مشترك همه ملتهاى مسلمان به شمار مىآيد.
ايرانيان بيش و پيش از ديگر ملتهاى مسلمان به امر خوش نويسى علاقمند بوده، و در گسترش و رواج آن كوشيدهاند. آنان در مسير تحول و تكامل خطوط اسلامى و تدوين قواعد و قوانين خوش نويسى و تبديل «كتابت» به هنر «خوش نويسى» نه تنها پيشگام ، مؤسس و پديد آورنده، بلكه نخستين واضعان قوانين و قواعد خوش نويسى بودهاند. اعراب ساكن حجاز كه خط عربى را به عنوان خط رسمى مسلمانان به سرزمينهاى گشوده شده بردند، تا پيش از ظهور اسلام و به روزگار جاهليت مردمى بدوى و چادرنشين و دور از تمدن و شهرنشينى به شمار مىآمدند. خطى كه نزديك به يك سده پيش از اسلام در حجاز و در ميان انگشت شمار مردمى كه به سبب روابط بازرگانى، به سرزمينهاى مجاور حجاز سفر مىكردند، آموخته ، و به كار گرفته مىشد. برگرفته از خط نبطى بود. واپسين نمونه بازمانده و شناخته شدهى خط اخير كه تكامل يافتهترين نمونه نيز به شمار مىآيد، سنگ نبشتهى حران نوشته شده در 568-569م است. اين سنگ نبشته نه تنها از جنبههاى خوش نويسى، كه از قواعد ثابت نوشتارى بهره ندارد. بديهى است كه خط برگرفته از آن، يعنى عربى حجازى به هنگام ظهور اسلام چنانكه ابن نديم و ابن خلدون با صراحت نوشتهاند- خطى ابتدايى و فاقد رسم الخط و قواعد كتابت بود.
ايرانيان معتقدند كه نخستين بار شيوهى خوش نويسى را حضرت علي(ع) در كتابت خط كوفى به روش خود ابداع كرد؛ از اين رو ، شجرهى خوش نويسان را به آن حضرت مىرسانند. در نيمه اول سده 2ق ظهور خوش نويس نامدارى كه در كار كتابت قرآن شهره بود، يعنى مالك بن دينار بن دادبهار بن جشنش بن دادبه نشان مىدهد كه ايرانيان چگونه به پيشگامان و پايه گذاران هنر خوش نويسى بدل شدهاند. برافتادن حكومت نبى اميه در 132ق/750م به دست ابومسلم خراسانى و روى كار آمدن نبى عباس به دست ايرانيان سرآغاز تحولى بزرگ در فرهنگ و هنر سرزمينهاى اسلامى با حمايت وزراى فرهيخته ايرانى از جمله برمكيان بود. در خوش نويسى چهره نامدارى چون «خشنام» ظهور كرد كه شهرت دست نوشتههايش تا سدههاى بعد بر جاى ماند. پس از او دو چهره درخشان ديگر، يعنى ابراهيم سگزى (د 200ق/816م) و يوسف سگزي(د 210ق/825م) كه هر دو از بركشيدگان وزير نامدار عباسى فضل بن سهل ذولرياستين (مق: 202ق/817م) بودند، خوش نويسى را به اوجى تازه رساندند.
دانشمندان و اديبان ايرانى نخستين كسانى بودند كه به تدوين كتابها و رسالاتى درباره خط و خوش نويسى دست زدند. از جمله آنان بايد از ابن درستويه فسايى (258-347ق/872-958م) و پس از او ابوحيان توحيدى شيرازى (ح 310-ح414ق/922-1023م) نام برد.
سده 4 ق/10م شاهد ظهور درخشانترين چهره هنر خوش نويسى جهان اسلام، يعنى ابن مقلهى فارسى بود. پدران او از مردم شهر بيضاى فارس بودند و او در 272ق/886م در بغداد زاده شد. هر چند او از رجال نامدار سياسى روزگار خود شد و 3 بار به روزگار خلفاى عباسى به وزارت رسيد و در فقه و تفسير و ترسل و ادب از سرآمدان روزگار خود به شمار مىآمد، اما شهرت اصلى او در هنر خوش نويسى است. وى را بايد پايه گذار هنر خوش نويسى و واضع قوانين و قواعد اين هنر كه يكى از مظاهر فرهنگ اسلامى است، دانست. ابن مقله معيار نگارش حروف را از شيوه ريبايى شناسى و اعمال سليقه فردى به صورت نگارش بر پايه اصول ثابت و مدون هندسى درآورد.
معيار ابن مقله در كتابت رعايت معيارهاى هندسى براى داشتن هر حرف بر پايه دور و سطح بود. مثلا افراشتگى الف قطر دايرهاى را تشكيل مىداد و اندازه دور و سطح در هر حرف يا هر بخش از حرف بر پايه نقطه تعيين مىشد. ابن مقله را «واضع اقلام سته» ، يعنى محقق، ريحان، ثلث، نسخ، توقيع و رقاع دانستهاند. سرنوشت دردناك او كه به فرمان خلفاى عباسى دست و زبان او را بريدند و چشم او را ميل كشيدند و سرانجام در 328ق/940م به قتل رسيد، از عبرت آموزترين رويدادهاى تاريخ حكومت عباسيان و ديگر خلفاى عرب است، پدر، برادران و فرزندان او نيز خوش نويس بودند.
در بررسى مسير تحول خطوط اسلامى و شيوههاى خوش نويسى نقش ايرانيان به گونهاى چشمگير آشكار است. ابن نديم به هنگام نام بردن از قلمهايى كه به روزگار او با آنها به كتابت قرآن مىپرداختند ، قلمهايى چون اصفهانى و فيرآموز (پيرآموز) را نام مىبرد كه ويژه ايرانيان بوده است و از آنها قلمهاى ديگرى ويژه خود آنان در كتابت قران استخراج كرده بودند.
مكتب خوش نويسى ابن مقله و اقلامى كه او وضع كرده بود ، در سراسر جهان اسلام رواج يافت و خوش نويسان نامدار تا چند سدهى بعد، از شيوهى كتابت او پيروى مىكردند. خوش نويس نامدارى چون ابن ابواب (د 413ق/1022م) شاگرد غير مستقيم و پيرو مكتب او به شمار مىآيد. در فاصله مرگ ابن مقله تا پايان دولت عباسيان شمار بسيارى هنرمند خوش نويس در ايران ظهور كردند كه درميان آنان پادشاهان، وزيران و دانشمندان ديده مىشوند.
پيدايش هنرمند نامدارى كه شهرت او در خوش نويسى جاودان شد، يعنى ياقوت مستعصمى به روزگار واپسين خليفه عباسى هنر خوش نويسى را به اوجى تازه رساند. هز چند ياقوت را رومى نژاد دانستهاند، اما او در هنر خوش نويسى شاگرد موسيقى دان نامدار و خوش نويس بزرگ ايرانى صفى الدين ارموى بود. همين امر به خوبى نقش برگ و پيشگامى ايرانيان را در هنر خوش نويسى مسلم مىسازد؛ به ويژه كه بررسى نامه شاگردان مستقيم و پيروان مكتب وى در نزديك تمامى تذكرههاى خط و خوش نويسى نشان مىدهد كه بيشترين استادان بزرگ پس از او ايرانى بودهاند. در طول سده 8ق/14م استادان بزرگى چون احمد سهروردى، ارغون كاملى، يوسف مشهدى، مباركشاه قطب تبريزى، عبدالله صيرفى، پير يحيى جمالى صوفى و... در عرصه هنر خوش نويسى ايران درخشيدند و آثارى بى همتا از خود بر جاى نهادند.
ايرانيان پس از آنكه خط عربى را جانشين خط پهلوى كردند، به تدريج در آن دگرگونيهايى پديد آوردند. پژوهشگران برآنند كه تأثير شيوه نوشتارى خطهاى پيش از اسلام ايران در خط عربى سبب پديد آمدن اقلامى چون قلم نسخ به صورت قلم تعليق در سده 5ق/11م شد. همين قلم با تحولات بعدى و درآميختن با قلم نستعليق رواج يافت . واضع نستعليق رامير على تبريزى دانستهاند كه در پايان سده 9 مىزيسته است. اما درستتر آن است كه او را واضع قوانين خوش نويسى اين قلم بدانيم ، زيرا آثارى در دست است كه پيش از او به شيوه نستعليق كتابت شده است. نستعليق نزد ايرانيان كه مبتكر و مبدع آن هستند و به سبب رعايت اصول و قواعد و دارا بودن تناسب از زيبايى ويژهاى برخوردار است، به «عروس خطوط اسلامى» مشهور شده است و شمار بسيارى خوش نويس از آغاز پيدايش آن تاكنون به كتابت اين قلم پرداختهاند . در ميان مردم متقدمان مىتوان از سلطان على مشهدى، شاه محمود نيشابورى ، مير على هروى، بابا شاه اصفهانى و صدها خوش نويس اين قلم نام برد ، اما نامورترين آنها ميرعماد سيفى حسنى قزوينى (مق، 1024ق/1615م) است كه جايگاه بلند او در نستعليق دست نيافتنى به شمار مىآيد. در ميان جهان هيچ ملتى به قدر ايرانيان از هنر خوش نويسى به عنوان يك عامل تزيينى در آراستن بنا و اشياء و آثار بهره نگرفته است.
|