نخستين بناهايى كه بىدرنگ پس از فتوحات مسلمانان در محدوده جغرافيايى ايران عصر ساسانى بنا شد، مسجدها بودند. در شهر كوفه كه در نزديكى حيره در 17ق/638م به صورت يك اردوگاه نظامى برپا، و سپس به شهرى مشهور تبديل شد. نخستين مسجد خارج از سرزمين حجاز به دست معمارى ايرانى به نام روزبه پسر بزرگمهر همدانى برپا شد. طرح مسجد نخست شامل حياطى بود كه در سوى قبله تالارى ستوندار داشت. اين ستونها را از كاخهاى شهر حيره آورده بودند كه پيش از برافتادن ساسانيان زير فرمان آنهابود. در تجديد بنا رواقهايى در 3 سوى ديگر حياط به آن افزودند. دارالاماره اين شهر را نيز بر پايه طرح بناهاى عصر ساسانى ساختند. اين بنا داراى حياطى مركزى و 4 ايوان در 4 طرف حياط و حصار خارجى برجدار بود؛ همان طرحى كه در كاخهاى فيروزآباد ، سروستان و كاخ دامغان به كار گرفته شده بود. اين تأثير را در تمامى دوران حكومت بنى اميه (41-132ق/661-750م) و در تمامى بناهايى كه به روزگار حكومت آنان در سرزمينهاى زير فرمان آنان ساخته شد- چون قبه الصخره، مسجد الاقصى، جامع دمشق، كاخهاى مشتى، حير عمره و …- چه در طرح و نقشه، چه در آرايههاى بنا مىتوان ديد.
در محدوده جغرافيايى كنونى ايران بناهاى بازمانده از سدههاى نخستين اسلامى بسيار اندكند. گزارشهاى تاريخى از وجود مسجد جامعى به نام «ثور» در قزوين خبر مىدهد كه بايد نامگذارى آن به سبب داشتن سرستونهايى به شكل گاو بوده باشد. همچنانكه در شهر استخر فارس مسجدى همانند آن وجود داشته است كه نشان از ادامه سنتهاى معمارى پيش از اسلام ايران دارد. تغيير كاربرد بناهاى پيش از اسلام، از جمله تبديل آتشكدهها به مسجد و كاربرد مصالح بناهاى پيشين در ساختمانها در اين دوره معمول بوده است. اين جنبش تازه در معمارى كه براى چند سده به همان شيوه كهن ساسانى ادامه يافت، به تدريج به سوى تكامل و تنوع همراه با گرايش به سبك تر شدن بنا و كاهش از حجمهاى ستبر رو آورد.
توسعه هر چه بيشتر راههاى ارتباطى و گسترش روز افزون بازرگانى و رونق اقتصادى و گرد آمدن ثروت در سرزمنيهاى اسلامى سبب ايجاد بناهاى عظيم شد كه از ابزارهاى زندگى مادى و معنوى بهتر در جهان اسلام به شمار مىآمد. به همين سبب، ساختن بناهاى عمومى چون مسجد، مدرسه، كتابخانه، بازار، بيمارستان، پل، كاروانسرا و بناهاى حكومتى چون دارالاماره ، كاخ، قلعه و … به نحوى روز افزون گسترش يافت. تجربههاى گذشته و وجود بناهاى عظيم چون طاق كسرى و آتشكدهها و رباطها و قلعههاى عصر ساسانى سرمشقهاى آموزندهاى براى سازندگان سدههاى نخستين اسلامى نه تنها در ايران، كه در بسيارى از سرزمينهاى دور و نزديك شد.
نخستين بنايى كه ساخت آن را به سده نخستين اسلامى نسبت مىدهند ، مسجد جامع فهرج يزد است. همسانى ويژگيهاى ساختارى اين بنا با معمارى ساختمانهاى عصر ساسانى به درجهاى است كه پژوهشگران آن را در آغاز كوشكى ساسانى مىپنداشتند. اما بررسيهاى بعدى نشان داد كه بنا ويژه مسجد ساخته شده است و به نخستين قرن هجرى تعلق دارد؛ هر چند كه در سدههاى بعد دگرگونيهايى از جمله افزودن مناره به بنا در آن پديد آوردهاند. ويژگيهاى بنا حتى از تاريخانه دامغان (شناختهترين بناى سدههاى نخستين هجري) به معمارى ساسانى نزديكتر است.
گزارشهاى تاريخى موجود از بناهاى ساخته شده در آغاز سده 2ق/8م به دست ابومسلم خراسانى چون دارالاماره مرو با نقشهاى همانند آتشكدههاى ساسانى كه از گنبدى بلند و 4 ايوان و حياطى مركزى تشكيل مىشد، حكايت دارد. او مسجدهايى نيز در دو شهر مرو و نيشابور برپا داشت. افزون بر آنها بناى تاريكخانه دامغان كه هنوز برپاست و در نيمه دوم همين قرن ساخته شد، داراى همه ويژگيهاى يك بناى ساسانى است. طاقهاى ضربى با قوسهاى بيضى شكل و پاكارهاى بيرون زده، ستونهاى گرد ستبر به بلندى 5/3 و قطر 2متر و ميانسرايى كه با رواقها و شبستانهاى رو به قبله ساخته شده است. همانندى بسيارى با كاخ ساسانى دامغان در نزديكى خود دارد.
در دو سده بعد مسجدهاى بزرگى در بخارا، رى، قزوين، اصفهان، شيراز و بسيارى از شهرهاى ايران ساخته شد كه از ديدگاه زيبايى و آرايههاى ساختمانى در تمامى سرزمينهاى اسلامى كم مانند بود. از جمله بايد از جامع نيشابور نام برد كه به سبب داشتن ستونهاى مرمر و تزئينات گچبرى و نقش ونگارهاى زيباى آن با مشهورترين مسجد جهان اسلام، يعنى دمشق برابرى مىكرد.
افزون بر مساجد، آرامگاهها و بناهاى يادبود در اين دوره ساخته شده كه يكى از زيباترين آنها بناى مشهور به «مقبره اسماعيل سامانى» در بخاراست كه در حقيقت آرامگاه خاندان سامانى بوده است. اين بنا كه در ميان سالهاى 279-331ق/892-943م بر پا شده است، از ديدگاه زيبايى ساختار به ويژه تزئينات آجركارى در شمار زيباترين بناهاى تاريخى ايران محسوب مىشود. عوامل متعددى چون شيوه كاربرد سكنجها در گنبد و ستونهاى 4 گوشه بنا يادآور نه تنها هنر ساسانى، بلكه كاخ اشكانى آشور است.
در برابر ظرافت و زيبايى بى مانند آرامگاه سامانيان، برافراشتگى همراه با سترگى گنبد قابوس يا آرامگاه قابوس بن وشمگير زيارى با 55 متر بلندى و ساختار ظريف 10 ترك آن بلندترين برج آرامگاهى در ميان نزديك به 50 برج كوچك و بزرگ بر جاى مانده از سدههاى نخستين هجرى در سراسر ايران است كه هر يك داراى ويژگيهاى معمارى جداگانهاى است. در سدههاى نخستين در ايران مركزى و جنوبى معمارى چون ديگر عوامل فرهنگى به اوجى تازه دست يافت. گزارش هاى تاريخى از مسجد زيباى صاحب بن عباد و كتابخانه بزرگ او در اصفهان، كاخ و كتابخانه عظيم عضدالدوله در دو طبقه و 360 اتاق (هر يك با شكل و آرايش ويژه) در شيراز و بيمارستان بزرگ او در فيروز آباد از نمونههاى بارزى است كه از اين اوج خبر مىدهد.
در طول سدههاى 5 و 6 ق/11و 12م شمار زيادى بناهاى سترگ و مهم در سراسر ايران ساخته شده كه بازمانده آنها عظمت معمارى ايران اين دو سده را چه از ديدگاه ساختار فنى و چه از نظر زيبايى نشان مىدهد. دولت نيرومند سلجوقى كه با كفايت و درايت وزرايى چون عميدالملك كندرى، تاج الملك شيرازى و نظامالملك طوسى قدرت نظامى و فرهنگى ايران را از دروازههاى چين تا مديترانه و از ماوراى دريچه خوارزم و دشت قبچاق تا يمن گسترد و روم شرقى و گرجستان و ابخاز را خراج گذار دولت مركزى ايران كرد، يادآور گذشته پر شكوه ايران است. شكوهمندترين بخشهاى مسجد جامع اصفهان كه امروزه در شمار بناهاى طراز اول جهان به شمار مىآيد. از بخشهاى ساخته شده در دو سده ياد شده است. گنبد نظام الملك در جنوب و گنبد تاج الملك در شمال جامع اصفهان از آثار جاويدان هنر معمارى ايرانند. نظاميه طوس، هرات، بغداد، و نيشابور كه از آثار اين عصرند، در تاريخ علم جهان اسلام شهرت و جايگاهى ويژه دارند. مسجدهاى جامع لارستان، برسيان، حيدريه قزوين، مقبره سلطان سنجر در مرو، بازمانده رباط مك در خراسان، برجهاى خرقان (در راه قزوين- همدان) و شمار بسيارى آثار پر ارزش ديگر در اين دوره برپا شد.
حمله ويرانگر چنگيز خان مغول به كشتارى بزرگ و ويرانى شهرها و نابودى آثار فرهنگى عظيمى انجاميد كه شكوفايى هنر سده 6ق و آغاز سده 7ق ايران را يكباره متوقف كرد؛ اما ديرى نپاييد كه مغولان متأثر از فرهنگ و هنر ايرانى با تلقين ايرانيان فرهيخته، خود مشوق بازسازى ويرانيها و بر پا ساختن شهرها و پديد آوردن آثار هنرى شدند. به دستور هلاكو خان مغول در نزديكى شهر خوى كاخى، و در كنار آن معبدى بودايى، و در مراغه رصدخانهاى برپا شد. ايلخانان بودايى كه نخست به مسيحيت گرويدند و سپس به مسلمانان سنى و شيعى پرشورى تبديل شدند. به هنر به طور كلى، و به معمارى ايرانى به به ويژه تمايلى شايسته نشان دادند. به روزگار غازان خان، «شنب غازان» در كنار تبريز با 13 بناى مهم از مسجد، كاخ، مدرسه، بيمارستان، كتابخانه و جز آن برپا شد. همزمان در هر شهر مسجدى بزرگ و در كنار آن گرمابهاى براى تامين هزينه نگهدارى مسجد ساختند. آرامگاه خود او نيز با بناى 12 ضلعى برج مانندش در شمار بلند ترين و پر آرايه ترين برج- مقبره ها تا آن عصر بود. نوشتند كه 14 هزار كارگر به مدت 4 سال آن را به پايان بردند.
پس از آن شهر سلطانيه ، به دستور اولجايتو براى پايتختى برگزيده شد. در همين شهر بود كه آرامگاه خود او كه پيرو مذهب تشيع بود، برپا شد. اين بنا نه تنها يكى از شكوهمندترين نمونههاى معمارى در جهان اسلام تا آن روزگار به شمار مىآيد، كه سرمشق برخى از بناهاى ساخته شده دورانهاى بعد نيز قرار گرفت. تأثير اين بنا بر بناى نامور و زيبايى چون تاج محل آشكار است. اين تأثير را حتى برخى از پژوهشگران معمارى در گنبد «سانتاماريادل فيوره »فلورانس تأييد مىكنند. مسجد جامع عليشاه كه در سدههاى اخير به ارگ عليشاه شهرت يافت، سومين بناى بزرگى بود كه در سدههاى 7ق/13م در آذربايجان ساخته شد. اين مسجد تمام آجرى عظيم با شتستانى به درازاى 65 و پهناى 30متر- كه بلندى طاق آن به 45 منر مىرسيد- ساختارى سترگتر از ايوان مداين داشت. بناهاى بسيار ديگر اگر نه عظمت آنچه گفته شد، اما با شيوه و ساختار پيشرفته معمارى اين عصر در دو سده 7 8ق/13و14م در سراسر ايران برپا شد. از ميان شمار بسيار آنها مىتوان مسجدهاى جامع ورامين، نطنز، يزد، اشترجان (نزديك اصفهان) كرمان و بناهايى چون هارونيه طوس و شمار بسيارى آرامگاه و برج مقبره چون پير بكران، بايزيد بسطامى، امامزاده يحيي(ورامين)، گنبد علويان(همدان)، و گنبد غفاريه(مراغه) را نام برد.
در اين دوره نه تنها تكامل در روشهاى ساختمانى پيشرفت بسيار داشت، بلكه مشكلات فنى در ايجاد بناهاى عظيم با دانش و ابتكار ايرانى حل شد. ساختن گنبدها، طاقها و ايوانهاى بلندتر و تكامل نقشه بناهاى 4 ايوانى از دستآوردهاى معماران اين عصر است. همراه با آن گسترش و پيشرفت روشهاى تزيين بنا باآرايههاى چون گچ براى به شيوههاى گوناگون، كاشى معرق، بلفيق كاشى و آجر و در نتيجه پديد آوردن محرابهاى بى همتا در مسجدهاى نو ساخته، يا افزودن اينگونه محرابها به مسجدهاى كهن رونق بسيار يافت.
در پايان سده 8ق/14م با يورشهاى پى در پى تيمور لنگ يك بار ديگر كشتار مردم و ويرانى شهرها تكرار شد. تيمور اگرچه در كشتار مردم از مغولان دست كمى نداشت.، اما در ويرانگرى به پايه آنان نمىرسيد. او با گردآوردن هنرمندان سرزمينهاى گشوده شده در سمرقند رونقى تازه در تمامى شاخههاى هنر ايران پديد آورد و با ساخته شدن بناهاى شكوهمند، عصر زرينى آغاز شد. مسجد جامع تيمور با گنبدى پوشيده از مرمر صيقلى و سقفى استوار ب حدود 480 ستون، قصرى در سمرقند، كاخى سترگ در كش زادگاه تيموركه ساختمان آن نزديك به 20 سال به درازا كشيد و گورخانه بزرگ و پرشكوهش با گنبدى خيارهاى بر گريوى بلند با پوششى از كاشى معرق كه هنوز پابرجاست. نمونههاى روشنى از دستآورد هنر معماران ايرانى است. در طول دو سده 8و9ق/14و15م بناهايى كه در سراسر ايران برپا شد، نه تنها از ديدگاه شمار بسيار بود، بلكه از نظر ساختار و شكوه نيز به فرازى تازه رسيد. ثروت انباشته شده در سمرقند و حمايت از گروه بزرگ هنرمندانى كه در آن شهر گرد آمده بودند، (تقويت و پيدايش مركزهاى هنرى تازهاى چون هرات، مشهد، تبريز، شيراز و… رادر پى داشت. مسجدهاى بزرگ و شكوهمندى چون بىبى خاتون در سمرقند، گوهرشاد در هرات و مشهد، ميرچخماق در يزد، مدرسههاى شاهرخ، غياثيه، الغ بيگ، و سلطان حسين بايقرا در خراسان، و شاهكارهايى چون بناى درب امام در اصفهان و ممسجد كبود در تبريز ساخته شد. آنها شمارى اندك از بسيارى بناهاى بزرگ و كوچكند كه در دو سده ياد شده در سراسر ايران و ماوراالنهر برپا شدند امروز تنها برخى از آنها بر جاى مانده، و بيشتر آنها به دست معمار سرشناس اين دوره چون قوام الدين و غياث الدين شيرازى و محمد بن محمود اصفهانى ياد شود كه استادانى بىهمتا در كار خود بودهاند و آثارشان گواهى گويا بر كار آنهاست.
عصر صفويان با همه كشمكشها، به ويژه جنگهاى خارجى با فعاليت گسترده معمارى همراه بود. از بناهاى ساخته شده در آغاز اين عصر آثار چندانى بر جا نمانده است؛ اما دو بناى مشهور اين دوره ، يعنى مسجد على و هارون ولايت كه هر دو در اصفهان ساخته شدهاند، از ديدگاه ساختار بنا و آرايههاى معمارى اوجى از توجه به زيبايى به شمار مىآيند. از كاخها، كوشكها و باغهاى گسترده و بزرگى كه در قزوين دومين پايتخت صفويان بنا شد، به سبب نااستوارى ساختمانها، شتاب بسيار در ساختمان آنها و زلزلههاى ويرانگر جز بازمانده اندكى برجا نيست. عصر زرين معمارى صفوى به روزگار شاه عباس، و انتقال پايتخت به اصفهان از 1000ق/1592م آغاز مىشود. توجه بسيار به آبادانى شهرها به ويژه اصفهان كه در كوتاه مدتى از ديدگاه جهانگردان نامدار عصر به «نصف جهان» مشهور شد، رونق اقتصادى و پايدارى سياسى، ساختن شمار بسيارى بناهاى عمومى و خصوصى را در پى داشت.
در سراسرايران شمار بسيارى مسجد ، مدرسه، كاخ، حمام، كاروانسرا، پل، بازار و ديگر بناهايى كه مورد نياز يك جامعه كوشاى بازرگانى بود، برپا شد. در شهرهاى بزرگ ساختن مجموعههايى در كنار ميدان اصلى شهر يا بر گرد مركز مذهبى آن متداول گرديد. ميدان نقش جهان در اصفهان، مجموعه گنجعلى خان دركرمان از اين گونهاند. در اين مجموعهها رعايت تناسب و زيبايى در تكتك آثار رعايت مىشد. شهرها با خيابانها و باغهايى عمومى و خصوصى چهرهاى تازه يافتند. شاردن جهانگرد مشهور فرانسوى در نيمه سده 11ق/17م مىنوسيد كه به روزگار او در اصفهان، شهر داراى 166 مسجد، 48مدرسه، 183كاروانسرا، 273گرمابه و... بود. نه تنها آنچه در اصفهان ساخته شد، بلكه آنچه بر گرد ميدان نقش جهان بر پا گرديد، مىتواند نمونه كوشش بزرگى باشد كه به عصر صفويان در آبادانى ايران و پيشرفت هنر معمارى از نظر كمى و گاهى از ديدگاه كيفى رخ داده است. بناهايى چون عالى قاپو. مسجد امام، مسجد شيخ لطفالله و سر در قيصريه هر يك نمونهاى از كارهاى در خور توجه آن عصرند. مسجد امام از ديدگاه بزرگى و شكوه در شمار بزرگترين بناهاى جهان در زمان خود و نقطه اوجى در كار معمارى مسجد در ايران است. اين مسجد كمالى در ساختار و زيبايى است كه پس از خود تكرار نشد. سر در ايوان ورودى به ميدان به بلندى 27متر با دو مناره بلند 32مترى كه به ضرورت رو به شمال باز شده است و چيره دستى معمار هنرمند در ايجاد دهليزى مدور در پس ايوان كه چونان محورى براى بنا محسوب مىشود و وارد شونده را به سوى گنبد خانه (در سوى جنوب شرقي) راهبرى مىكند، نقص سر در رو به شمال راجبران كرده است. گنبدى با 54 متر بلندى از زمين و دو مناره بلند گنبد خانه، سترگى بنا را به اوج مىرساند. گويا بيش از يك هزار سال تجربه مدام مسجد سازى در اين بنا جلوه گر شده است . مجموعه اى از كاشىهاى تراشى و خشتى و تودههاى بزرگ ولى زيباى مقرنس و ازارههاى مرمر و زيباترين كتيبههاى نوشته شده به دست بزرگترين خوش نويسان ايران، شكوهى بى همانند به جاى مسجد بخشيده است. وجود دو مدرسه در شرق و غرب آن بنا را كامل كرده است.
مسجد شيخ لطفالله در ضلع شرقى ميدان از ديدگاه ساختار كوچك، اما از ويژگيهاى معمارى و ظرافت كاشى كارى كم مانندى برخوردار است و در زمره زيباترين مسجدهاى ايران به شمار مىآيد. ضرورت قرار گرفتن گنبد خانه به سوى قبله معمار را به ساختن دالانى با پيچش نامحسوس از بيرون بنا وادار كرده است كه وارد شوندگان پس از گذر از آن به هنگام ورود به گنبد هانه در جهت قبله قرار مىگيرند. ساختمان گنبد كوته يك پوش يا گريو كوتاه است و ساختن نورگيرهاى كاشى مشبك و ايجاد منطقه انتقالى از مربع به دايره در گنبد سازى به نحوى استادانه انجام گرفته است. طاق نماهاى هشتگانه آراسته به كاشى، كتيبههاى گوناگون و پيچهاى تزئينى فيروزهاى كه از كف تا زير گنبد ادامه يافته، و بدنهاى كه با نقش مايههاى اسليميگوناگون تزئين شده ، گنبد خانه رابه فضايى نورانى تبديل كرده است. مسجد شيخ لطف الله نمونه كاملى از معمارى ساده، ناب، بىعيب و آرامى است كه كمال زيبايى چهارصد ساله گذشته خود را همچنان باخود دارد.
در اين دوره افزون بر ايجاد بناهاى تازه، در تعمير و نگاهدارى ساختمانهاى كهن نيز كوششهايى به عمل آمد. نمونه خوب آن بازسازيهاى مجموعه آستان قدس رضوى مشهد و مسجدجامع اصفهان است. به روزگار صفويان كاخهاى بسيارى نيز در اصفهان و ديگر شهرهاى ايران برپا شد، هرچند شمار اندكى از آنها اكنون پابرجاست؛ از آن ميان، بايد از كاخ عالى قاپو دركنار ميدان نقش جهان كه اقامتگاه شاه و مركز حكومتى به شمار مىآمد، يادكرد. اين بناى 6 طبقه با نقشه 4 گوش كه تالار اصلى آن در طبقه دوم آن قرار دارد، در گذشته نه تنها بر ميدان نقش جهان، كه بر تمامى شهر اصفهان مشرف بود. هر طبقه از كاخ تزئيناتى ويژه خود دارد. آرايههايى چون گچبرى، ديواره نگاره، آينه كارى ويا تلفيقى از آنها ديوارهاى كاخ را آراسته است. در طبقه ششم تالار بزرگى ساخته شده است كه تمامى سقف و بدنههاى آن را با اشكال توخالى گچبرى شده به شكل ظرفهاى گوناگون چون انوع صراحى، جام، تنگ و جز آن پوشاندهاند. در زمان شاه عباس دوم (سا 1052-1077ق/ 1642-1666م) ايوان 18 ستونى بر طبقه سوم كاخ افزوده شده است. در دورههاى ديگر تا پايان عصر صفوى دگرگونيهايى در كاخ پديد آورده، و آرايههايى بر آن افزودهاند. از دو كاخ ديگر، يعنى چهل ستون و هشت بهشت نيز بايد ياد كرد.
چهل ستون عمارتى است يك طبقه با ايوانى ستوندار در كنار استخرى بزرگ كه بازتاب تصوير ستونهاى آن در آب آن را به چهل ستون مشهور ساخته است. ساختمان اين كاخ نيز در زمان پادشاهان صفوى گسترش يافته است و در هر دوره بر تزئينات آن افزودهاند. درها و پنجرههاى منبت و خاتم كارى شده ، آينه كارى در سقف و بدنهها و به ويژه ديوارنگارههاى بزرگ رنگ روغنى بدنه تالار اصلى كه نشان دهنده وقايع تاريخى چون جنگ چالدران، سفر همايون پادشاه هند به ايران، جنگ كرنال و جز آن است . برخى در دوره صفويه، و برخى پس از آن ايجاد شده است.
هشت بهشت نيزكاخى دو طبقه است كه بر صفحهاى به بلندى دو متر در ميان باغى به نام «باغ بلبل» ساخته شده، و از 4 سو به باغ ديد دارد. بناى اين كاخ در 1080ق/1669م به پايان رسيده و از زيباترين كاخهاى عصر صفوى بوده است و جهانگردانى كه آن را به روزگار آبادانى ديدهاند، زيبايى بسيار آن را تحسين كرده، و آن را فرح انگيزتر از مجللترين كاخهاى جهان شمردهاند. هيچ بخشى از يانن كاخ دو طبقه و حتى هيچ يك از اتاقهاى آن با بخش يا اتاق ديگر همانند نبوده است. تمامى فضاى درونى اين كاخ با بهرهگيرى از آرايههاى معمارى چون اينهكارى، درهاى منبت و خاتم كارى شده، ديوارنگارههايى بانقشهاى گوناگون و انواع سنگهاى مرمر و يشم مقرنس كارى زيبا آراستهاند. بهرهگيرى بسيار مناسب و دقيق از نورگير اصلى سقف حوض خانه ميان كاخ كه از هر 4 سو باز است و به 4 شاه نشين در 4 سوى بنا رو به باغ دارد و ديگر نورگيرهايى كه در جاى جاى بنا ساخته شده، و حوضها و فوارههاى متعدد در درون بنا آن رابه مكانى مناسب با نام آن تبديل كرده است.
در طول سده 12 تا نيمه سده 13ق هر چند شمارى بناى تازه چون مجموعه وكيل در شيراز، بازسازيهايى در استان قدس رضوى، ساختمانهايى چون مجموعه كاخ گلستان و مدرسه سپهسالار در تهران و مسجد آقا بزرگ در كاشان و ديگر نقاط ايران ساخته شد، اما معمارى ريشهدار سنتى ايران از دستآوردهاى سترگ بىبهره ماند و مكتبى سنتى و بومى پانگرفت.
|