سامى يكى از 5 عضو خانواده بزرگ زبانهاى افريقايى ـ آسيايى است و بنابر آخرين تحقيقات زبانشناختى به دو شاخه اصلى سامى شرقى و سامى غربى تقسيم مىشود . سامى شرقى شامل دو زبان مرده اكدى و ابلايى است ، اما سامى غربى زير شاخههاى متعدد دارد و همه زبانهاى زنده سامى را در بر مىگيرد . كهنترين آثار بازمانده سامى ، كتيبههاى اكدى باستان به خط ميخى است . اين زبان در فاصله سالهاى 2350 تا 2200 ق م رواج داشته است. مهمترين ويژگيهاى مشترك زبانهاى سامى اينهاست : 1.وجود ريشههاى صامتى كه معمولاً ثلاثيند ، 2. تغيير معانى ريشه با بردن آن به بابهاى مختلف ، 3. وجود دو جنس مذكر و مونث ، 4. وجود دو زمان مضارع و ماضى (بقيه زمانها به صورت تركيبى ساخته مىشوند) ، 5. تمايز نداشتن جنس در صيغههاى اول شخص فعل ، 6. نبودن فعلى به معناى «داشتن»، 7. نبودن نقل قول غيرمستقيم ، 8. ترتيب اجزاء جملههاى فعلى به صورت فعل + فاعل + مفعول. زبانهاى سامى رايج در ايران اينهاست : آسورى ، عربى و مندايى . 1.آسورى : آسورى از زبانهاى آرامى نو است كه در ايران ، تركيه ، عراق ، سوريه ، و نيز در ميان مهاجران آسورى در آمريكا ، روسيه و جمهوريهاى آذربايجان ، ارمنستان و گرجستان رواج دارد:. مركز اصلى آسورى زبانان ايران سواحل غربى درياچه اورميه است ، اما شمارى از آنان در تهران ، تبريز ، همدان و ... زندگى مىكنند. زبان آرامى عضوى از شاخه غربى زبانهاى سامى مركزى است كه خود شاخهاى از سامى غربى است. اين زبان تاكنون از 5 مرحله آرامى باستان (ح 850- ح 612 ق م) ، آرامى امپراتورى (ح 600- ح 200 ق م) ، آرامى ميانه (ح 200 ق م ـ ح250م) ، آرامى متأخر (ح 200 – ح 1200 م) و آرامى نو گذر كرده است. آرامى نو را به دو گروه اصلى آرامى نو غربى و آرامى نو شرقى تقسيم كردهاند . آرامى نو غربى تنها در 3 روستا در شمال شرقى دمشق باقى مانده است (ياسترو ، 334) ، اما آرامى نو شرقى زبانها و گويشهاى متعددى را شامل مىشود و خود به 3 زير گروه طورويو ، مندايى و آرامى نوشمال شرقى تقسيم مىگردد. زبان آسورى مهمترين عضو گروه آرامى نو شمال شرقى است. زبان آسورى ـ كه آيسور ، سريانى شرقى و نسطورى نيز خوانده مىشود ـ گويشهاى مختلفى دارد ، به گونهاى كه سخنگويان برخى از آنها ، مثلاً يهوديان و مسيحيان آسورى زبان شهرهايى چون اورميه و سنندج ، سخنان يكديگر را نمىفهمند . چنين گويشهايى را حتى مىتوان زبانهايى مستقل ناميد. پراكندگى اين زبان در مناطق مختلف منجر به وامگيرى واژههايى از زبانهاى فارسى ، عربى ، كردى ، تركى و حتى روسى و گرجى شده است.. آسورى رايج در ايران بسيار تحت تأثير زبانهاى كردى ، فارسى و تركى آذرى بوده است. مسيحيان آسورى اكنون زبان خويش را به دو گونه از خط سريانى مىنويسند . خط سريانى يعقوبى تنها در سوريه رواج دارد ، اما ديگر آسوريان از خط سريانى نسطورى استفاده مىكنند ؛ گاهى نيز حروف بزرگ را با خط اسطرنجلو مىنمايانند. خط سريانى از راست به چپ نوشته مىشود و در اصل فقط صامتها را مىنمايانده است ، اما اكنون براى نمايش مصوتها از نشانههايى در بالا و پايين حروف استفاده مىكنند. آثارى نيز به به زبان سريانى با خطوط لاتينى و سيريلى بر جاى مانده است. 2.عربى : درباره جايگاه زبان عربى در ميان زبانهاى سامى غربى اختلافنظر وجود دارد . عدهاى آن را عضوى از شاخه شمال غربى و عدهاى ديگر آن را عوضى از شاخه جنوب شرقى مىدانند، اما شواهدى در دست است كه نشان مىدهد عربى ويژگيهاى مشتركى با سامى شمال غربى و سامى جنوبى دارد ؛ از اينرو ، برخى ترجيح مىدهند آن را سامى مركزى يا سامى مركزى ـ جنوبى بنامند . زبان عربى داراى دو گويش اصلى است : 1. گويش شرقى در عربستان سعودى ، يمن ، كويت ، عمان ، امارات متحده عربى ، عراق ، سوريه ، لبنان ، فلسطين ، اردن ، مصر ، سودان ، چاد ، نيجريه و نيز در ميان عدهاى در افغانستان و ازبكستان ؛ 2. گويش غربى در ليبى ، تونس ، الجزاير ، مراكش و موريتانى . مالتى را نيز گونهاى از گويش غربى مىدانند ، اما برخى از ويژگيهاى گويش شرقى نيز در آن ديده مىشود. عدهاى از زبانشناسان مالتى را زبانى جداگانه ، اما هم خانواده با عربى ، به شمار مىآورند . اين زبان بسيار تحت تأثير زبانهاى اروپايى ، به خصوص ايتاليايى ، بوده است. از آنجا كه عربى زبان دينى مسلمانان است ، هزاران واژه از اين زبان به زبانهاى ايرانى (مانند فارسى ، كردى ، پشتو) ، تركى ، هندى (نيز اردو ، بنگالى ) و افريقايى (مانند هوسا و سواحلى ) راه يافته است. تأثير زبان عربى را در فارسى مىتوان در نظام آوايى و ساختار دستورى نيز مشاهده كرد. پيش از ورود اسلام به ايران تيرههايى از قبيله بنى تميم در خوزستان مىزيستند، اما پس از اسلام سيل قبايل عرب به سوى ايران سرازير شد و تيرههايى از آنان در مناطق مختلف ايران سكنى گزيدند . آنان به تدريج زبان مادرى خود را از ياد برند ، به گونهاى كه اكنون بازماندگانشان در استانهاى آذربايجان ، اصفهان ، خراسان ، قم ، كردستان و لرستان به يكى از زبانهاى تركى آذرى ، فارسى يا كردى سخن مىگويند. با وجود اين ، تا چندى پيش در استان خراسان در حوالى سرخس ، تربت حيدريه ، قاين ، و به خصوص در دهستانهاى عربخانه ، نهارجانات و نهبندان در نزديكى بيرجند ، روستاهاى عرب زبان نيز يافت مىشد. اكنون اكثر عرب زبانان ايران در استان خوزستان و حاشيه سواحل جنوبى ايران مسكن دارند . عزيزى بنى طرف ، 160 قبيله و عشيره عرب خوزستان را نام برده ، و معرفى كرده است. عربى خوزستانى را بايد گونهاى از گويش شرقى زبان عربى به شمار آورد. نمونهاى از تأثير زبان فارسى در عربى خوزستانى وجود آواى «چ» در آن است (مثلاً : عساچره به جاى عساكره ، عچرش به جاى عجرش). خط عربى ، چنانكه پيش از اين در بخش مربوط به زبانهاى ايرانى گفته شد ، برگرفته از خط نبطى است كه خود صورتى تحول يافته از خط آرامى بوده است . 3. مندايى : زبان مندايى بازمانده گويش بابلى است كه به همراه گويشهاى فلسطينى و سورى 3 گويش آرامى متأخر (ح 200 ـ ح 1200 م) را تشكيل مىدادند. اين زبان اكنون شاخهاى اززبانهاى آرامى نوشرقى به شمار مىآيد. مندايى تنها در ميان منداييان ايران و عراق رواج دارد . منداييان ـ كه به نامهاى مغتسله ، صبيها ، صابئه و صائبان نيز خوانده مىشوند ـ از فرقههاى گنوسى غير مسيحى هستند . مراكز اصلى آنان مناطق جنوبى عراق و استان خوزستان در ايران است . پيروان اين فرقه را در شهرهاى بزرگى چون بصره ، كركوك ، موصل و بغداد در عراق، و خرمشهر و اهواز در ايران مىتوان يافت. منداييان عراق همه به زبان عربى سخن مىگويند و زبان گفتارى آنان رو به فراموشى است. خط مندايى مستقيماً از خط آرامى اقتباس شده (برنجى ، 86) ، و تنها خط ساميى است كه همواره مصوتها را نيز مىنماياند. اين خط از راست به چپ نوشته مىشود. |
||
|
||
|