زبانهاى ايرانى ميانه شرقى تا سدهى 7ق/13 م در شرق ايران تا تركستان چين، و به دليل مهاجرتهاى برخى از قبايل ايراني، در شمال غرب ايران تا درياى سياه رواج داشت. مهمترين آنها عبارت بودند از بلخي، خوارزمي، سعدى و سكايي. 1. بلخي: بلخى زبان كوشانيان بود كه در سدههاى نخستين ميلادى در شمال افغانستان كنونى پادشاهى كوچكى را تشكيل داده بودند كه بعدً تا شمال هند گسترش يافت. اين زبان – كه تا سده 4م زنده بود – تنها زبان ايرانى است كه به خطى ماخوذ از يونانى نوشته مىشد. خط يونانى – بلخى داراى دو گونه كتيبهاى و تحريرى بود. قطعهاى نيز به زبان بلخى و خط مانوى در تركستان چين يافتهاند كه تاريخ نگارش آن احتمالاً سدههاى 2 يا 3ق/8 يا 9م بوده، يعنى زمانى كه بلخى زبانى مرده بوده است. آثار بخلى را در ازبكستان، افغانستان، پاكستان و تركستان چين يافتهاند. 2.خوارزمى: خوارزمى زبان خوارزمى (ازبكستان و تركمنستان كنونى) بود. اين زبان به خطى ماخوذ از آرامى (با هزوارش) نوشته مىشد كه اكنون آن را خط آرامى – خوارزمى مىنامند. آثار برجاى مانده به اين خط به سدههاى 3 يا 2 قم تا سده 1ق/7م تعلق دارد. به علاوه، برخى از نويسندگان دوره اسلامى واژهها يا جملههايى خوارزمى را به خطى ماخوذ از عربى در آثار خويش آوردهاند، مانند بيرونى در آثار الباقيه و صدينه، زمخشرى در مقدمه الادب، ترجمانى خوارزمى در يتيمه الدهر، زاهدى در قنيه المنيه و ... 3. سغدى: سغدى – كه در اصل زبان نواحى سمرقند و دره زرافشان (در تاجيكستان كنونى) بود – از مهمترين زبانهاى ايرانى ميانه شرقى است كه تا سده 7ق/13م در سراسر جاده ابريشم به عنوان زبان ميانجى مورد استفاده بازرگانان ايرانى و غير ايرانى بود. خطوطى كه براى نوشتن متون سغدى به كار رفته، اينهاست: خط سعدى (ماخوذ از آرامى) با هزوارش براى نگارش متون غير دينى و دينى، به خصوص براى نگارش متون بودايى؛ خط مانوى كه با پارهاى تغييرات براى نگارش متون مانوى به كار گرفته مىشد؛ و خط سربانى براى نگارش متون مسيحى، قطعهاى نيز به زبان سغدى و خط براهمى (از خطوط هندى) پيدا شده است (قريب، بيست و نه). بيشتر متون سعدى را در تركستان چين، و برخى را نيز در ازبكستان، پاكستان، تاجيكستان، تبت، قرقيزستان و مغولستان يافتهاند 4.سكايى : سكايى در شرق سرزمين سغد مورد استفاده قرار مىگرفت. آثار بر جاى مانده به اين زبان – كه در تركستان چين يافت شده است – دو گويش متفاوت را نشان مىدهد: گوش شمال غربى، معروف به تمشقى و گويش شرقى، معروف به ختنى. گويش تمشقى – كه آثار اندكى از آن بر جاى مانده – كهنتر از گويش خنثى است. گويش ختنى – كه اكثر آثار آن بودايى است – تا سده 5ق/11م در پادشاهى ختن مورد استفاده قرار مىگرفت. خطى كه تمشقى و ختنى را بدان نوشتهاند، گونهاى از خط براهمى است. 5. ديگر زبانها: افزون بر زبانهاى ياد شده، شواهدى نيز در دست است كه از رواج ديگر زبانهاى ايرانى ميانه شرقى حكايت مىكند، از قبيل زبان كتيبههاى عصر آشوكه (آشوكا) (سده 3قم) به خط آرامى كه در بخشهايى از افغانستان و پاكستان يافتهاند و زبانهاى بخارايى، سرمتى و گنجكى. |
||
|
||
|