هر زبانى با گذشت روزگار و بر اثر رابطه با ديگر فرهنگها ، دچار دگرگونيها و ورود واژگان و اصطلاحات بيگانه مىگردد . بر اساس شواهد ، زبان فارسى حتى در دورههاى پيش از اسلام نيز از زبانهايى چون : بابلى ، يونانى ، سريانى و آرامى واژگانى را وام گرفته است .
پس از مسلمان شدن ايرانيان ، بر اثر ارتباط تنگاتنگ ايرانيان و اعراب ، ورود واژگان و تركيبات عربى آهنگ تندترى يافت . اين امر از سدههاى نخستين اندك اندك آغاز شد و از سدههاى ششم و هفتم ، غير قابل كنترل و بيش از اندازه شد . تا جايى كه فهم برخى از آثار اين دورهها حتى براى دانشجوى امروزى ادبيات ، دشوار و خسته كننده است .
فردوسى از جمله سخنورانى است كه در كاربرد واژههاى فارسى سره پيشرو و تلاشگر است و چنانچه مىبينيم ، شمار واژههاى عربى در همه شاهنامه ، از صد بيشتر نيست . البته در تاريخ ادبيات ايران ، بسيارى نيز بجاى افراط ( در كاربرد كلمان بيگانه ) راه تفريط ( در كاربرد كلمات فارسى ) را پى گرفتهاند و ادعا كردهاند كه در تمام آثارشان حتى يك واژه تازى ديده نمىشود . در نتيجه بجاى كاربرد برخى از لغات و اصطلاحات بيگانه كه رايج و داراى شناسنامه ايرانىاند ، به واژه سازى دست زده و يا با كمك لغت نامهها از واژگان مهجور و نامأنوس فارسى استفاده كردهاند . ناگفته پيداست كه خطر هجوم واژگان بيگانه و حتى تخريب دستور زبان فارسى در سده اخير بسيار مهمتر از دورههاى پيشين است چرا كه ايران بر اثر امور سياسى ، اقتصادى ، فرهنگى و بويژه ترجمه آثار با تمام كشورها ارتباط يافته است و ديگر اينكه در گذشته ، ايران خود قطب و پايگاه علم و ادب و هنر بوده و ديگر ملتها تحت تأثيرش قرار مىگرفتند و از اين رو كمتر مورد آسيب زبانهاى ديگر بوده است.
از اسفند ماه 1311 ش . در دارالمعلمين عالى انجمنهايى از جمله : رياضى ، فيزيك ، شيمى ، فلسفه و ادبيات تشكيل يافت . از سوى دكتر عيسى صديق ـ سرپرست اين مجموعه ـ استادى براى نظارت و راهنمايى در هر جلسه حاضر مىشد . اين انجمن تا سال 1319 ش . فعال بود و نزديك به سه هزار واژه را پس از بحث و بررسى ، تصويب ، طبقه بندى و ثبت كرد كه از آن ميان چهارصد واژه به كتابهاى درسى دبيرستان و دانشگاه وارد شدند و به كار رفتند . در سال 1311 ش . وزارت فرهنگ نيز بر آن شد كه انجمنهايى را با حضور صاحبنظران و انديشمندان رشتههاى گوناگون راه اندازى كند . در نخستين انجمن كه آكادمى طب بود ، نام فرهنگستان در برابر آكامى پذيرفته و تصويب شد . برخى از وظايف فرهنگستان طب عبارت بود از : « ترجمه و تأليف كتابهاى طبى درسى و غير درسى ، تهيه فرهنگ طبى و دواسازى و جمعآورى لغات طبى ، وضع لغتهاى طبى و اصطلاحات لازم كه در زبان فارسى نيست . » البته از ميان وظايف بر شمرده ، تنها واژهسازى و معادل سازى مورد نظر قرار گرفت .
در سال 1313 ش. رضا شاه به تركيه سفر كرد و با ديدن اقدامات تركها در تصفيه زبان ، حس بىنيازى از بيگانگان و شوق آسانى زبان در او قويتر شد . پس « حسب الامر » فوراً و پيش از پايان سال ، كميسيونى در وزارت جنگ تشكيل يافت و براى اصطلاحات نظامى و غيره ، معادلهايى برگزيد و مقامات نظامى آنها را تصويب كردند . براى از ميان بردن اين گونه اقدامات شتابزده و متعصبانه بود كه محمد على فروغى ( ذكاء الملك ) ـ نخست وزير ـ طرح خردمندانهاى را به شاه پيشنهاد كرد . وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه دست به كار شد و اساسنامهاى را در 16 ماده تهيه كرد و به تصويب هيأت وزيران رساند . بر اين اساس در 29/2/1314 ش . فرمان تشكيل فرهنگستان ايران صادر شد . نخستين جلسه به رياست فروغى و با حضور 24 عضو پيوسته ، در دوازدهم خرداد در مدرسه عالى حقوق تشكيل يافت . اين فرهنگستان تا شهريور ماه 1320 ش . به مدت شش سال برقرار بود . وظايف فرهنگستان ( بر اساس اساسنامه ) عبارت بود از : « ترتيب فرهنگ بقصد رد يا قبول لغات و اصطلاحات در زبان فارسى ، اختيار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشتههاى زندگانى با سعى در اين كه حتى الامكان فارسى باشد ، پيراستن زبان فارسى از الفاظ نامتناسب خارجى ، تهيه دستور زبان و استخراج و تعيين قواعد براى وضع لغات فارسى و اخذ يا رد لغات خارجى ، جمعآورى لغات و اصطلاحات پيشهوران و صنعتگران ، جمعآورى الفاظ و اصطلاحات از كتب قديم ، جمعآورى لغات و اصطلاحات و اشعار و امثال و قصص و نوادر و ترانهها و آهنگهاى ولايتى ، جستجو و شناساندن كتب قديم و تشويق به طبع و نشر آنها ، هدايت افكار به حقيقت ادبيات و چگونگى نظم و نثر و اختيار آنچه از ادبيات گذشته پسنديده است و رد آنچه منحرف مىباشد و راهنمايى براى آينده ، تشويق شعرا و نويسندگان در ايجاد شاهكارهاى ادبى ، تشويق دانشمندان تأليف و ترجمه كتب سودمند به فارسى فصيح و مأنوس ، مطالعه در اصلاح خط فارسى » .
چنانكه مىبينيم از ميان همه اين وظايف ، تنها واژهسازى و معادل گزينى رونق داشته و ديگر وظيفهها ناديده انگاشته شده است . با تأسيس نامه فرهنگستان ( در اوايل 1322 ش . ) تلاش فرهنگستان براى چند سال جنبه ادبى و تحقيقى يافت. واژههايى كه از خرداد ماه 1314 تا پايان اسفند ماه 1319 ش . در فرهنگستان پذيرفته شدند ، در مجموعهاى چاپ و منتشر شد .
در تاريخ 5/5/1347 ش . فرمان تأسيس بنياد شاهنشاهى فرهنگستانهاى ايران صادر شد و نخستين شوراى فرهنگستان دوم، به رياست دكتر صادق كيا در 23/8/1349 تشكيل شد. در اين دوره تازه بجز معادل سازى ، تلاشهايى براى بررسى گويشهاى گوناگون و نيز تهيه واژهنامههاى بسامدى متون كهن فارسى صورت گرفت . در اين دوره مجموعههايى درباره واژههاى تخصصى علوم و فنون با عنوان « پيشنهاد شما چيست » تهيه مىشد كه پس از انتشارات آن ، مدت زمانى را به ارسال نظرات و پيشنهادهاى علاقهمندان اختصاص مىدادند .
پس از شكل گيرى جمهورى اسلامى ، سومين فرهنگستان ايران پىريزى شد . شوراى عالى انقلاب فرهنگى در جلسات 26/10/1368 و 24/11/1368 اساسنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسى را تصويب كرد . نخستين جلسه فرهنگستان در 26/6/1369 تشكيل شد و در 28/3/1370 آقاى دكتر حسن حبيبى رياست اين مجموعه را بعهده گرفتند . مجموعهاى در بر گيرنده 221 واژه مصوّب اين فرهنگستان در سال 1376 ش . انتشار يافت . ضمناً فصلنامهاى نيز با عنوان نامه فرهنگستان از بهار 1374 ش . تا كنون منتشر مىگردد .
|