قیام طویف پارتی به رهبری ارشك بر ضد فرمانرویان سلوكی در یران، در واقع واكنش یرانیان در برابر غرب بود كه به احیی یران و تداوم حیات مردم آن انجامید. خاستگاه خاندان ارشك كه سركردگی تیرهی آپرنی (پرنی) از طویف داهه را به عهده داشت،استوا (حدود قوچان كنونی) بود. ارشك بر حاكم یونانی ناحیهی استواشورید و در 238 قم پارت و بعد گرگان را از دست سلوكیان خارج كرد. پس از وی، برادر كوچكش تیرداد كه جانشین او شد، به احترام نام وی، خود را ارشك دوم خواند. از ین پس، پادشاهان ین خاندان، عنوان ارشك را به نام خود افزودند و بدین سبب جانشینان یشان، ارشكان یا اشكانیان خوانده شدند.
جلوس مهرداد اول بر تخت پادشاهی اشكانی (ح 171 قم)، واقعه مهمی در تاریخ ین سلسله بود. او نخست قسمتی از ولیت باختر (بلخ) را تسخیر كرد و پس از فتح ماد و همدان (148 یا 147 قم)،بابل و سلوكیه را نیز به قلمرو خویش افزود (141 قم). سپس قسمتی از ولیت یلام را نیز فتح كرد و در شوش به نام خود سكه زد. اندكی بعد، پارس نیز فرمانرویی او را پذیرفت و تمامی یلام به دست وی افتاد. مهرداد اول، درسكههایش خود را «شاه بزرگ» خوانده است. مقارن درگذشت او (138 قم)، حكومت اشكانیان، از یك حكومت محلی در نواحی شرقی فلات یران، به یك امپراتوری بزرگ جهانی بدل شده بود.
پس از مهرداد اول، قلمرو اشكانیان با تهدید و تجاوز سكاها در شرق رو به رو شد. با ینهمه، فرهاد دوم آخرین بقیی سلوكیان را نیز از یران راند (129 قم). جانشین او مهرداد دوم به سامان دادن مشكلات داخلی و خارجی پرداخت. وی به دنبال تصرف بابل (121 یا 120 قم)، به ارمنستان یورش برد و در بینالنهرین، دورااورپوس را گرفت (ح 113 قم). سپس بری خاتمه دادن به غائله سكاها، به شرق لشكر كشید و ولیت هرات را باز پس گرفت و سیستان را بر متصرفات خود افزود. در ین زمان ظاهراً استپهی شرق دریی خزر نیز در قلمرو مهرداد دوم بود. مدتی بعد، وی دوباره به بینالنهرین حمله ور شد و با برانداختن پادشاهيهی كوچك، مرز كشور خود را به رود فرات رساند. از ین هنگام به بعد، پارتیان با روم مجاور شدند. در زمان مهرداد دوم میان یران و چین نیز سفیرانی رد وبدل شد. وی مانند هخامنشیان خود را «شاه شاهان» ميخواند. به روزگار فرمانرویی او، اصلاحات اداری و دیوانی انجام شد و نقشه برداری جغرافییی معمول گردید.
به دنبال گسترش قلمرو اشكانیان و مجاورت با روم، نخستین اختلاف جدی میان ین دو دولت در زمان فرهاد سوم با پمپه سردار بزرگ رومی روی داد كه البته به جنگی منجر شد. ولی به روزگار ارد اول به سبب تجاوز كراسوس سردار رومی به سرزمین اشكانیان میان دو دولت جنگ شد و با قتل كراسوس در نبرد حران (53 قم) اشكانیان پیروز شدند. چند سال بعد در روزگار فرهاد چهارم هم مارك آنتونی سردار رومی و فرمانروی سوریه، به قلمرو اشكانیان تجاوز كرد (36 قم)، اما سرانجام با تلفات بسیار مجبور به عقبنشینی شد. پس از آن نیز اشكانیان و رومیان بارها بر سر ارمنستان و مرزهی سوریه با یكدیگر جنگها كردند. آخرین پادشاه بزرگ اشكانی، بلاش اول بود كه بیشتر دورهی فرمانرویی خود را به تثبیت موقعیت یران در ارمنستان گذراند. با مرگ او، یران درگیر اختلافات داخلی شد و سرداران رومی به قلمرو پارتیان طمع كردند. در جریان ین لشكركشيها با ینكه حتی تیسفون پیتخت اشكانیان نیز چندی به دست رومیان افتاد، اما رومیان مهاجم هرگز توفیق چندانی نیافتند. آخرین پادشاه اشكانی، اردوان پنجم (یا به رویت جدیدتر اردوان چهارم) با ینكه قوی روم را در هم شكست و حتی آنان را مجبور به پرداخت غرامت كرد (217 م)، در برابر رقیب داخلی خود اردشیر بابكان تاب مقاومت نیاورد و در جنگی كه میان ین دو، در دشت هرمزدگان روی داد، كشته شد (224 م)و شاهنشاهی اشكانی نیز فرو پاشید
|