در فاصلة ميان بدنههاي فلات و درياهاي مجاور، نواحي كم ارتفاعي با وسعتهاي مختلف وجود دارد كه از نظر انساني (مخصوصاً در شمال كشور) اهميت فراوان دارند:
1. سواحل پست شمال: كشور ايران در سمت شمال 657 كمـ با درياي خزر مرز مشترك دارد و اين خود بزرگترين درياچه يا درياي بستة كرهي زمين است كه 424 هزار كمـ 2 يا مساحت ايران وسعت دارد. درياي خزر داراي 1.260 كمـ طول شمالي جنوبي است و عرض آن 550 كمـ در پهنترين، و 200 كمـ در باريكترين خط برآورد شده است. عمق اين دريا در نواحي شمالي در حدود 15 متر، ولي در جنوب هزار متر است. آب آن شور، اما ميزان شوري آن كمتر از شوري آب اقيانوسهاست. ميزان متوسط نمك درياي خزر را 13 در هزار ميدانند كه در همه جا يكسان نيست؛ چنانكه در دهانة ولگا كه بزرگترين منبع تامين آب آن است، از دو در هزار تجاوز نميكند، در حالي كه نسبت نمك آن در خليج قره بغاز كه مركز استخراج انواع املاح است، به 220 در هزار ميرسد. وسعت درياي خزر در ادوار گذشتة زمينشناسي خيلي بيشتر از زمان حال بوده، و در دورة تاريخي هم دچار نوساناتي شده است كه تا كنون نيز ادامه دارد.
در حال حاضر جلگة ساحلي خزر سرزمين هلالي شكلي است كه با فواصل مختلف ميان دريا و كوهپايهها قرار دارد. شيب اين جلگه همه جا به سمت درياست كه صدها رودخانه و راه آب كوچك و بزرگ آن را شيار كرده، با شاخههاي فراوان به دريا ميريزند. عرض جلگة ساحلي يكنواخت نيست، به گونهاي كه از آستارا تا هشت پر كمتر از 20 كمـ و در خط صومعه سرا – فومن 30 كمـ است. در مازندران جلگهي ساحلي از رامسر تا تنكابن باريك و كم عرض است، اما از تنكابن به طرف شرق رسوبات سه هزار و چالوس بر وسعت جلگة ساحلي ميافزايد. از چالوس تا رويان (علمده) دوباره از عرض جلگه كاسته ميشود تا جايي كه در اطراف جنگل زيباي سيسنگان به صفر ميرسد و در يكي از دو نقطه فاصلة كوه و دريا از عرض جادة كناره تجاوز نميكند. پس از رويان و نور جلگة عظيم و پرنعمت مازندران آغاز ميشود و در آنجاست كه رسوبات رودخانههاي هراز، بابل، تالار، تجن و نكا به هم پيوسته، غنيترين و پرجمعيتترين بخش جلگههاي ساحلي خزر را با عرض متوسط 50 كمـ به وجود ميآورد. در فاصلة بهشهر و كردكوي باز هم از عرض جلگة ساحلي كاسته ميشود، اما در نقطه اخير جلگة عظيم گرگان و تركمن صحرا با 15 هزار كمـ 2 وسعت با ابعاد200×75 كمـ تا كوهپايههاي شمال خراسان ادامه دارد.
2. سواحل پست جنوب: ايران در خليج فارس و درياي عمان 2.043 كمـ مرز دريايي دارد. خليج فارس زبانهاي از اقيانوس هند و درياي عمان است كه با 240 هزار كمـ2 وسعت به داخل خشكي در فاصلة ميان ايران و عربستان نفوذ كرده است و امروزه يكي از مهمترين نواحي حساس سياسي جهان به شمار ميرود. طول خليج فارس از دهانة اروند رود تا كرانههاي ابوظبي 830 كمـ و عرض آن در وسيعترين قسمت 355 كمـ و در باريك ترين خط 185 كمـ است. عمق متوسط آن در بخش ساحلي ايران 50 تا 80 متر و در نواحي غربي 10 تا 30 متر است. عميقترين نقطهي آن 93 متر، در 15 كيلومتري جنوب غربي جزيرة ايراني تنب بزرگ واقع است. طول ساحل ايران از بندر عباس تا دهانة اروند رود 1.259 كمـ و در طول درياي عمان 784 كمـ است. سواحل ايران در جنوب همانند شمال كم عرض است و در واقع كم عرضي سواحل تنها وجه مشترك ميان شمال و جنوب ايران است، اگر نه اختلاف شديد اقليمي ناشي از عرض جغرافيايي تفاوتهاي فاحشي در چشم اندازهاي جغرافيايي و نوع معيشت در دو منطقه ساحلي به وجود آورده است. مهمترين بخش جلگههاي ساحلي جنوب ايران جلگة خوزستان است كه با 40 هزار كمـ2 وسعت ميان كوهپايههاي زاگرس در شمال و ساحل خليج فارس ميان دهانة اروند رود و بندر ديلم در جنوب، قرار گرفته است. پس از خوزستان، از بندر ديلم تا بوشهر جلگة ساحلي كم عرض، ماسهاي،خشك و در واقع غير قابل استفاده است.
شهر بوشهر در انتهاي شبه جزيرة مرجاني به طول 3 كمـ ساخته شده است. پس از بوشهر عرض جلگة ساحلي در تنگستان به دو كمـ تقليل مييابد. دراينجاست كه رود فصلي مُند به دريا ميريزد. جلگة ساحلي در حدود بندر لنگه كمي عريضتر ميشود و زمينه را براي احداث نخلستانها فراهم ميسازد. در دهانة رود خمير (مقابل جزيرة قشم) اين نخلستانها با بيشههايي از درختان استوايي از نوع حنا (منگرود) در هم مي آميزد كه تا رودشور ادامه مييابد. از دهانة رودشور تا بندر عباس و پس از آن تا ميناب كه خط ساحلي به جنوب متمايل ميشود، جلگة ساحلي باريك و ناچيز است و تنها در بندر عباس اندكي وسعت مييابد. پس از ميناب هم به طول 150 كمـ كه ديوارة شرقي تنگهي هرمز به شمار ميرود، جلگة ساحلي كم وسعت باقي ميماند. پس از جاسك دامنههاي خشك و عريان كوههاي بلوچستان به دريا نزديك ميشود و ديگر رودخانهاي نيست كه جلگه ساز باشد.
|